کد مطلب:152378 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:166

بینا شدن مرحوم محمد رحیم اسماعیل بیک در اثر توسل به حضرت زینب
متقی صالح، مرحوم محمد رحیم اسماعیل بیگ، كه در توسل به اهل بیت علیهم السلام و علاقه قلبی به حضرت سیدالشهداء علیه السلام كم نظیر بود و از این جهت، رحمت و بركات صوری و معنوی نصیبش شده بود و در ماه رمضان 1387 به رحمت ایزدی واصل شد، این قضیه را نقل فرمود:


من در سن شش سالگی به درد چشم مبتلا شدم و تا سه سال گرفتار آن بودم و عاقبت از هر دو چشم، كور گشتم.

در ماه محرم و ایام عاشورا، در منزل دایی بزرگوارم - مرحوم حاج محمد تقی اسماعیل بیگ - روضه خوانی بود و من هم به آنجا رفته بودم. چون هوا گرم بود و مردم شربت می دانند.

من از دایی خواهش كردم كه اجازه دهد تا به مردم شربت دهم! گفت: تو چشم نداری و نمی توانی. گفتم: یك نفر چشم دار با من همراه كنید، تا مرا یاری كند. دایی قبول نمود و من با كمك خودش به مردم شربت دادم... در این اثناء مرحوم معین الشریعة اصطهباناتی منبر رفته بود و روضه ی حضرت زینب علیهاالسلام را می خواند و من سخت متأثر و گریان شدم تا اینكه از خود بی خود شدم، در آن حال، زن مجلله ای كه دانستم حضرت زینب علیهاالسلام هستند، دست مبارك بر دو چشم من كشیدند و فرمودند: «خوب شدی و دیگر چشم درد نمی گیری!»

پس چشم گشودم و اهل مجلس را دیدم! شاد و فرحناك به خدمت دایی خود دویدم. تمام اهل مجلس منقلب شدند و اطراف مرا گرفتند. سپس به امر دایی ام مرا در اطاقی بردند و مردم را متفرق نمودند.

مرحوم اسماعیل بیگ نقل می كند كه: چند سال قبل مشغول آزمایش بودم و غافل بودم از اینكه در نزدیكم ظرف پر از الكل است و كبریت را روشن نمودم! ناگاه الكل مشتعل شد و تمام بدنم را از سر تا پا آتش زد. فقط چشمانم نسوخته بود! چند ماه در مریضخانه مشغول معالجه بودم. در آنجا از من پرسیدند چه شده كه چشمت سالم مانده است؟!

من می گفتم: این عطای خانم حضرت زینب علیهاالسلام و بركت مجلس روضه ی حضرت امام حسین علیه السلام است و حضرت زینب علیهاالسلام به من وعده فرمودند كه تاآخر عمر


چشم درد نگیرم. [1] .


[1] كرامات الحسينيه ج 1، ص 40، داستانهاي شگفت ص 58.